English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7515 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sportsmanlike U مانند ورزشکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gymnast U ورزشکار
athletes U ورزشکار
sportsmen U ورزشکار
sportman U ورزشکار
sportswoman U زن ورزشکار
sportswomen U زن ورزشکار
sportsman U ورزشکار
exerciser U ورزشکار
athlete U ورزشکار
gymnasts U ورزشکار
featherweight U ورزشکار پروزن
athletic U تنومندی ورزشکار
tracksuit U عرقگیر ورزشکار
athlete heart U قلب ورزشکار
tracksuits U عرقگیر ورزشکار
hotdog U ورزشکار ممتاز
featherweights U ورزشکار پروزن
buirdly U قوی بنیه ورزشکار
athletic suporters U وسایل محافظتی ورزشکار
gamester U ادم شوخ ورزشکار
classed U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
sportsman U ورزش دوست ورزشکار جوانمرد
classing U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
unattached U بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
classes U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class U گروه وزنی ورزشکار ممتاز
sportsmen U ورزش دوست ورزشکار جوانمرد
to be sidelined [player] U از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
tougher U پی مانند
analogous U مانند
fluty U نی مانند
argillaceous U گل مانند
tough U پی مانند
arundinaceous U نی مانند
toughest U پی مانند
etc U و مانند آن
unapproachable U بی مانند
gypsiferous U گچ مانند
similiar U مانند
analog U مانند
goatish U بز مانند
penniform U پر مانند
and so on U و مانند ان
plumelike U پر مانند
filiform U نخ مانند
fulidal U اب مانند
simulant U مانند
after the example of U مانند
similar U مانند
aquiform U اب مانند
capitate U مانند سر
argillaceous U رس مانند
capillaceous U مانند نخ
inimitable U بی مانند
unprecedented U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
impish U جن مانند
vide U مانند
encephaloid U مخ مانند
reedy U نی مانند
etcetera U و مانند ان
mammilliform U مانند
reedier U نی مانند
pipelike U نی مانند
unequaled U بی مانند
tendinous U بی مانند
anthoid U گل مانند
threadlike U نخ مانند
floriform U گل مانند
blotchy U لک مانند
thready U نخ مانند
womanlike U زن مانند
without an e. U بی مانند
feathery U پر مانند
incomparable U بی مانند
plumose U پر مانند
reediest U نی مانند
castellated U دژ مانند
near U مانند
nearest U مانند
liplike U لب مانند
uniquely U بی مانند
analogue U مانند
myrtle formed U اس مانند
near- U مانند
icily U یخ مانند
string U نخ مانند
as U مانند
nears U مانند
nearer U مانند
neared U مانند
inapproachable U بی مانند
unique U بی مانند
mammilary U مانند
foggy U مانند مه
unparalleled U بی مانند
nearing U مانند
analogues U مانند
unequalled U بی مانند
lambdoid U مانند
foggiest U مانند مه
foggier U مانند مه
frothy U کف مانند
reeding U طرح نی مانند
saddlebacked U زین مانند
cloistral U دیر مانند
reniform U کلیه مانند
charry U زغال مانند
lam dacism U مانند لام
ravined U کلاغ مانند
columniform U ستون مانند
cinderous U خاکستر مانند
rocklike U خاره مانند
rhizoid U ریشه مانند
rheumatoid U مانند روماتیسم
collective goods U مانند جاده
saccate U کیسه مانند
chondroid U غضروف مانند
cicatricial U مانند اثرزخم
saclike U کیسه مانند
rodlike U میله مانند
rattish U موش مانند
coralline U مرجان مانند
ctenoid U شانه مانند
cucullated U مانند خودیاباشلق
culicoid U پشه مانند
puppyish U توله سگ مانند
cuticular U پوست مانند
lamblike U بره مانند
cystoid U مانند مثانه
deiform U خدا مانند
deltoid U مانند دال
deltoideus U مانند دال
dendriform U مانند درخت
pterygoid U بال مانند
mummiform U مومبا مانند
cryptand U حجره مانند
puriform U چرک مانند
coralloid U مانند مرجان
parchmenty U پوست مانند
coriaceous U چرم مانند
leatheroid U چرم مانند
lactescent U شیر مانند
lamblkin U بره مانند
corneous U شاخ مانند
coroniform U تاج مانند
racemiform U خوشه مانند
corvine U کلاغ مانند
cowish U گاو مانند
crinoid U زنبق مانند
pyramidic U اهرام مانند
dermatoid U پوست مانند
ramiform U شاخه مانند
shadowlike U سایه مانند
as usual U مانند همیشه
seedlike U بذر مانند
seamilike U درز مانند
lipomatous U چربی مانند
liliaceous U یاس مانند
scopulate U کلاله مانند
asteroidal U مانند ستاره
ligniform U چوب مانند
mercurous U جیوه مانند
metalliform U فلز مانند
auriform U گوش مانند
as ever U مانند همیشه
lithoid U سنگ مانند
maddish U دیوانه مانند
anthracoid U مانند گنده
shelflike U تاقچه مانند
manlike U مرد مانند
apelike U میمون مانند
aphthoid U برفک مانند
sheetlike U ورقه مانند
mattery U ماده مانند
malty U مالت مانند
arborescent U شاخه مانند
arciform U قوس مانند
argillaceous U مانند خاک رس
mastoid U پستان مانند
baccate U توت مانند
sciuroid U سنجاب مانند
cadaveric U لاشه مانند
campanulate U زنگ مانند
mitral U مانند تاج
canaliculate U ابراه مانند
cancellate U شبکه مانند
ursine U خرس مانند
lanceolate U نیشتر مانند
lateritious U اجر مانند
carneous U گوشت مانند
carunculate U مانند لحیمه
ceraceous U مانند موم
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1wildlike
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com